آران ایران کوچک

ایده و پیشنهادو نظرات

آران ایران کوچک

ایده و پیشنهادو نظرات

عکس های مسجد و خانه و مدرسه ملاعلی آرانی

عکس های مسجد و خانه و مدرسه ملاعلی آرانی


Search instead for کزباسی ها

Search Results

زندگی نامه ملا علی آرانی1177 - 1244ق (عکس های مسجد و خانه و مدرسه ملاعلی آرانی)

زندگی نامه ملا علی آرانی


 عکس های مسجد و خانه و مدرسه ملاعلی آرانی




زندگی نامه خودنوشت ملامحمدعلی آرانی 1177 - 1244

پدید آورنده : به کوشش علی صدرائی خوئی ، صفحه 104

زندگی نامه ملا علی آرانی

آران بخشی است واقع در دوازده کیلومتری شمال خاوری شهرستان کاشان،درمنطقه ای شن زار، با هوایی معتدل. این بخش، از دهستان های آران و بیدگل و نوش آباد تشکیل شده و ده مرکزی آن، آران نام دارد.

دراین بخش،آثار معروفی چون بقعه های امام زادگان هلال بن علی و قاسم بن علی النقی وامام زاده هادی از اولاد امام زین العابدین وچندین بقعه واماکن مذهبی دیگر واقع شده است .

از این بخش، عالمان و دانشمندان گران قدری در عرصه علم ودانش به ظهور رسیده که خدمات شایانی به دین وعلم انجام داده اند.

از جمله این دانشمندان، آخوند ملا محمد علی آرانی است. او در سال 1177 در آران دیده به جهان گشود و در سال 1244 در همان دیار رحل سفر به سرای باقی کشید و درجنب مسجدی که خود بنا کرده، در آرامگاه ابدی اش آرمید.

آرانی از دانشمندان مبرز و سخت کوش سده سیزدهم است. او تحصیلات خود را نزداستادان عصرخود تکمیل کرد. بخش عمده تحصیلاتش نزد علامه دوران، حکیم وفقیه وعارف مشهور ملااحمدنراقی بوده، واز او اجازه اجتهاد دریافت کرده است. نراقی مراجعات فقهی خود رابه آرانی ارجاع می داده است.

ملامحمد علی آرانی نویسنده ای پرتلاش بوده وآثار وی حدود سی رساله درموضوعات صرف و نحو، فقه واصول،دعا، تاریخ، شعرو ... است.

ترتیب تاریخی تالیفات وی عبارت است از:

1. جواهرالسنیه فی شرح العوامل المحسنیه، مولف آن را در سال 1209 تالیف کرده ونسخه ای از آن در کتابخانه آیه الله مرعشی به شماره 5865 موجود است.

2. معین المبتدی در نحو، تالیف در سال 1213.

3. ینابیع الاصول که شرحی است برکتاب عین الاصول ملااحمدنراقی (الذریعه،ج 15 ص 367)که در نجف اشرف تالیف شده است.

4. عجاله الحائریه: درباره فرق میان لفظ مشترک و مرتجل و مجاز و حقیقت. این کتاب در الذریعه،ج 15،ص 221 معرفی شده است.

5. قالعه الشبهه، تالیف شده درنجف اشرف درباره نجاست ملاقی متنجس.

6. فوائدالصادقیه درعلم منطق، درسال 1217 تالیف شده که نسخه ای از آن درکتابخانه آیه الله مرعشی به شماره 17 موجود است.

7. اصول المقاصد درشرح معالم، تالیف در سال 1217.

8. فصل الخطاب:مولف سوالاتی را درباره کتاب قوانین طرح کرده وبرای مولف آن فرستاده است. میرزای قمی به سوالات وی پاسخ داده ومولف جواب های قمی را مورد نقدقرار داده است. این سؤال و جواب ها در کتاب حاضر جمع آوری شده است.

9. مخزن الاسرار فی جواب المسائل، سوالات فقهی که از مولف شده واو به آن ها پاسخ داده است. این سؤال و جواب ها در کتاب حاضر به ترتیب کتاب مختصرالنافع محقق حلی جمع آوری شده است.

10. تبصره العاقد، درباره صیغه های عقد نکاح، تالیف شده در 1220.

11. مقاصدالمهمه فی اصول احکام الله والرسول والائمه:کتاب مفصلی است دراصول فقه در سه جلد، جلداول در طی چهار سال آن در 2 شعبان 1221 پایان یافته وجلد سوم در12 جمادی الاخره 1238 به پایان رسیده ومدت تالیف این سه جلد 21 سال طول کشیده است. الذریعه،ج 21،385.

12. مناهل الشوارد فی تلخیص المقاصد، تلخیص کتاب مقاصدالمهمه خود مولف است.

مولف جلد اول آن را درسال 1224 به پایان رسانیده ونسخه ای از آن در کتابخانه آیه الله مرعشی به شماره 6916 موجود است. الذریعه،ج 22،ص 354.

13. الدره البهیه وبهجه مرضیه، منظومه ای است در اصول فقه بر وزن الفیه ابن مالک.این منظومه شامل پانصدوچهل بیت است و دو نسخه ازآن در کتابخانه آیه الله مرعشی به شماره 6052و6989 موجود است. الذریعه،ج 8،ص 91.

14. عویصات المهام فی شرح الفقه والاحکام، فارسی، تالیف شده در سال 1226.

15. خلاصه الحسنیه به عربی در نحو، تالیف شده درذوالحجه 1226.

16. معادن المسائل الشرعیه فی استنباط الاحکام الالهیه من الادله التفصیلیه کتاب مفصل فقهی است.

17. منبع الاحکام الشرعیه فی فقه الامامیه کتاب فقهی عربی استدلالی است و کوتاه تراز کتاب سابق مولف است.

18. مرجع الانام، کتاب فارسی در فقه، شبیه رساله عملیه.

19. مطلع الانوار، به فارسی در تاریخ، در چهار قسم، قسم اول در احوال انبیاء واوصیاء از حضرت آدم تا امام زمان عجل الله تعالی فرجه;قسم دوم در تاریخ پادشاهان از کیومرث تا عصر مولف; قسم سوم در داستان ها وحکایت های متفرقه; قسم چهارم درعجایب مخلوقات. از این کتاب فقط قسم دوم آن در دست است و نسخه های آن درفهرست نسخه های خطی فارسی، ج 6،ص 4201 معرفی شده است. الذریعه،ج 21،ص 51.

20. عوائدالایام فی الفوائدالمتفرقه، مولف در آغاز آن شرح حال خود در ایام تحصیل وکیفیت تالیفاتش را بیان کرده است.

21. میزان الاعمال در فقه به فارسی.

22. العمده الالهیه فی شرح الزبده البهائیه، شرح مفصل مولف بر زبده الاصول شیخ بهایی.

23. تلخیص العمده فی شرح الزبده. الذریعه،ج 4،ص 424.

24. تحفه الاخیار فی حجیه الظن.

25. حرزالداعی فی الدعا.

26. رساله درکیفیت نماز شب و دعاهای آن.

27. رساله در کیفیت زیارت عاشورا.

28. رساله فی مساله مصالحه حق الرجوع فی العده الرجعیه.

29. حاشیه مناهل الشوارد، تالیف شده درسال 1237.

30. زادالناسکین، رساله عملیه به فارسی دریک مقدمه و دوازده باب ویک خاتمه که مولف برای استفاده مقلدان خود نوشته ونسخه ای از آن در امامزاده هلال آران کاشان موجود است. (1)

31. رساله فی تخصیص العام بالصفه والشرط والغایه، تالیف شده در27 شعبان 1237.

32. شرح الاحوال من البدایه الی المال (رساله حاضر).

33. جامع الخیرات فی شرح اسرارالصلاه. این کتاب، شرحی است برالتنبیهات العلیه فی اسرارالصلاه القلبیه از شهید ثانی. مولف، ازاین کتاب درپایان مطلع الانوار نام برده است. الذریعه،ج 5، ص 51.

34. مجمع الرسائل که مولف بنا داشته همه رساله های خود را درآن جمع کند. نسخه عکسی از این کتاب، نزد حقیر است و درآن، این رسایل از مولف موجود است:

الف)شرح الاحوال من البدایه الی المال; ب)عویصات المهام فی شرح الفقه والاحکام،فارس;ج)فصل الخطاب فی تحقیق السؤال وترتیب الجواب; د)دره البهیه; ه)عجاله الحایریه;و)رساله فی تخصیص العام بالصفه والشرط والغایه; ز)رساله فی مساله مصالحه حق الرجوع فی العده الرجعیه; ح)کیفیت نمازشب; ط)حاشیه مناهل الشوارد; ی)دو فصل از عوائدالایام شامل:

فصل دوم: اجازه معنعنه مولف از ملااحمدنراقی فصل چهلم:لغز ومعما.

این نسخه عکسی به التفات وعنایت استاد گرانقدر عبدالحسین حائری رئیس سابق کتابخانه مجلس شورای اسلامی به دست مارسید که در همین جا از بزرگواری آن استادفرزانه، تشکر می کنم.

دراین مقاله رساله اول از این مجموعه یعنی زندگی خودنوشت مولف ارایه و درپاورقی برخی توضیحات لازم درج می گردد. این شرح حال در نسخه موصوف، که تنهانسخه شناخته شده از آن است، ناتمام است. ولی با قراینی می توان حدس زد که مقدار ساقطشده بیش از یک صفحه نبوده است.

ملاعلی آرانی در این رساله حوادث مهم عصر خود را نیز با اشاره تحریر کرده که خالی از فایده نیست. باهم صفحات زندگی این عالم سخت کوش را از قلم خود وی ورق می زنیم. شرح الاحوال من البدایه االی المال

بسم الله الرحمن الرحیم وبه ثقتی.الحمدلله رب العالمین والصلاه والسلام علی اشرف الانبیاء والمرسلین، محمدوعترته الطاهرین سیما ابن عمه وکاشف غمه علی امیرالمؤمنین ویعسوب الدین و علی قاتل الکفار والمشرکین، واولاد الائمه الاطیاب الانجبین صلاه متتالیه توالی الشهوروالسنین.

اما بعد، بر رای خیریت انتمای برادران ایمانی واخوان روحانی پوشیده ومخفی نماناد که غرض اصلی از ایجاد موجودات، معرفت واجب الوجود است. وبعد از معرفت،ادای شکر حضرت منعم حقیقی،از جمله وظایف لازمه است که موجب مزید نعمت می گردد،«لئن شکرتم لازیدنکم ولئن کفرتم ان عذابی لشدید». (2)

و هرنعمتی را شکری در مقابل،مقرر است. واز اعاظم نعمای حضرت واهب النعم نعمت ادراک است و شکرش آن است که آن چه از مبدا فیض، افاضه شود در دفاتر ثبت گردد تاباعث ارشاد وهدایت دیگران گردد.

و فقیر کثیرالتقصیر،محرر این کلمات محمدعلی بن محمدحسن، الشهیر ب’ «علی آرانی » به جهت ادای شکر این نعمت عظما در مدت عمر در صدد تعلیم وتعلم وافاده واستفاده بودم و باوجود ضنک عیش و تشدد بلایا وتواتر نوائب، در تحصیل علوم دینیه و معارف یقینیه کوشش داشتم تابسیاری از صیود علوم را درقید تصنیف و تالیف درآوردم.پس برخود لازم دانستم که واردات خود را بابعضی اموری که در نظر اهم نماید: ازکیفیت تحصیل و اسفار وارده در ازمنه تحصیل وعدد تصنیفات وتالیفات خود و تواریخ شروع و اتمام آن ها و سایرامور متعلقه به این معنا را در طی رساله ای درج نمایم.

لهذا شروع کردم در تالیف این رساله و مسماگردانیدم آن را به «شرح الاحوال من البدایه الی المال » وبالله الاستعانه. تولد (3)

بدان که ولادت حقیر در بعض شهور سنه هزاروصدوهفتادوهفت هجری اتفاق افتاد در عهد جهانبانی سلاطین زندیه در عهد کریم خان زند در قریه آران. زادگاه

و آران بر وزن قاران اسم قریه عظیمی است از قرای کاشان. ومسافت آن بااصل بلده کاشان تقریبایک فرسخ می شود. واهل آن به عبادات وطاعات رغبت تمامی دارند و به نمازجمعه وجماعت بسیار مایلند. وبه این تقریب،مساجد عالیه دارد. (4)

واز جمله خوبی های آن قریه آن است که هر حمامی که بنا نهاده اند، درجنب آن، حمام کوچکی ساخته اند که در وقت صبح زنان در آن جا غسل می کنند وبرجنابت باقی نمی مانندتاظهروعصر. (5)

واهل آن قریه به تعزیه داری جناب سیدالشهداء، بسیار مایل و راغبندومردان تعزیه دار در میان ایشان بسیار است. ودر مسجدها که نماز جماعت می کنندتعزیه جناب سیدجوانان اهل بهشت را می گیرند. و در سرهرمحله از آن، حسینیه ای ساخته اند که هرساله که محرم می شود در دهه عاشورا اهل هر محله به حسینیه آن محل می روند و لوای تعزیه داری سیدالشهداء برپا می کنند. وزنان تعزیه دار هم دارند که درمیان خانه ها، از برای زنان تعزیه می گیرند.

و آب آن قریه، آب قنات است و قنوات آن، تمام از طرف قبله است وتقریباچهل قنات دایر دارد که در سمت شمال آن قریه زراعت می شود. وچون اصل قریه درسمت جنوب مزارع واقع شده، چند قنات آن از میان قریه می گذرد. و در میان خانه ها حوض ها از آجر وچارو (6) ساخته اند که آب جاری در میان خانه ها باشد. وانفع آن قنات ها نسبت به اهل قریه، دو قنات است که یکی را «قنات آران دشت » می گویند وآن قنات از سمت جنوب قریه داخل می شود واز سمت شمال آن خارج می شود. (7)

دوم «قنات و شاد» به دال مهمله که آن هم از یک سمت آن قریه داخل می شود ودر بسیاری از خانه ها جاری می شود و بعد از آن به صحرا می رود و زراعت می شود. آران

وآن قریه(آران) از بناهای قدیمه است وبانی آن، چنان که در کتاب خلاصه البلدان (8) که از تالیفات میرزاصفی قمی است، مسطور است، آران بن قاسان اکبربوده است که پدراو، که قاسان اکبر باشد،بنا برقولی بانی اصلی بلده کاشان بوده است. وآران مذکور،آن قریه را بنا کرده وبه اسم خود موسوم ساخت و گویا همان قنات مزرعه آران دشت راهم آران بن قاسان جاری نموده باشد وبه اسم خود مسما کرده باشد، یعنی دشت آران.

و در همان کتاب مسطور است: که قاسان هم رودخانه ای بود که آن به زبان فارسی کاشان می خواندند والحال آن رودخانه خشک است وبه جای آن، شهربنا شده است و بعضی دیگر گفته اند که قاسان نام شطی بوده است که آن را به فارسی کاس رود می خواندند. وبعد از آن که آب آن شط، شروع در خشکی نمود، اول موضع قریه بطریده، که الحال به بدریه مشهور است، ظاهر شد وآن بلندترین موضع آن بوده است.

وبعد از آن موضع، قریه درام ظاهر شد وگویند که بانی کاشان یوراسف بوده است وگفته اند که او به هیچ جایی و موضعی نگذشت مگر آن که به اهل آن جا صفتی به میراث گذاشت و در اصفهان رغبت و میل به حلویات و شیرینی ها میراث گذاشت و آن حالت تاالیوم در میان اهل اصفهان شایع و دایر است و حلواها و نقل های گوناگون می سازند (9) ....

و گویند که فریدون ملک، یوراسف را با ریسمان بسته محبوس ساخت واو، با آن ریسمان از حبس گریخت. فریدون امر کرد که جمعی او را تعاقب کردند و درنواحی قم در معدن نمک او را یافتند که به قضای حاجت نشسته بود وهم چنان نمک شده بود.

پس،بعد از این به اندک فاصله صاحب خلاصه البلدان گفته است: «که درخصوص بانی کاشان خلاف واقع شده است; بعضی، چنان که مذکورشد، گفته اند یوراسف آن را بناگذاشت وبعضی دیگر گفته اند که آن را قاسان اکبر بنا نهاد و به اسم خود آن را مسماگردانید». تمام شدسخن صاحب خلاصه البلدان.

وآن نسخه خلاصه البلدان که الحال در نزد حقیر حاضر است گویاخط مصنف آن است وتاریخ تالیفش غره شهر رجب المرجب سنه 1079 هجری بوده است.

و در کتاب نزهه القلوب (10) مذکور است که: «کاشان از اقلیم چهارم است; طولش ازجزایر خالدات (11) «فوم 126» (12) و عرضش از خط استوا «لدها 34»، زبیده خاتون منکوحه هارون الرشید ساخت به طالع سنبله بر ظاهر آن قلعه گلین است که آن را فین خوانند» تمام شد موضع حاجت از کلام نزهه القلوب. (13)

و آن چه برحقیر ظاهر می شوداین است که کلام صاحب خلاصه البلدان اقرب است به صواب، ومی توان جمع کرد میان آن هابه این که بعد از بنای کاشان خرابی به کاشان دست داده باشد و زبیده آن را تعمیرکرده باشد. والله العالم.

و بدان که در کتاب خلاصه البلدان اسامی بعضی قری وتوابع کاشان مذکور است وبانی بعض از قرای آن را ذکر کرده است و بانی بعض آن ها را گفته است: «معلوم نیست ».

پس باکی نیست که ما آن را طردا للباب ذکر کنیم هرچند دخلی به مقصود اصلی ماندارد، پس می گوییم. (14) ...

برمی گردیم به آن چه مقصود بالذات است. پس می گویم که حقیر در زمان طفولیت مایل به این بودم که تحصیل کمالات نمایم، ووالد حقیر نهایت میل به این مطلب داشت.

حقیر را به مکتب فرستاد تاسال 1192 که زلزله شد واوضاع مردم اختلال بسیاری به هم رسانید و در خلال این احوال کریم خان زند هم وفات نمود و اغتشاش در امر ولایت پدید آمد و والد حقیر تنگدست شده به واسطه قلت کاسبی، حقیر رااز مکتب بازگرفتند و به کسب معاش ترغیب کردند وحقیراز کثرت شوقی که به تحصیل علوم داشتم ازپی معاش و کسب نمی رفتم. وسعی متعلمان این بود که حقیر را هم درکسب شریک خودنموده باشند و حقیر به این راضی نمی شدم.

دست خط دانشمند محترم مرحوم ملامحمدعلی آرانی تاچند مدت براین هم گذشت. زمام سلطنت به کف کفایت علی مرادخان زند قرار گرفت. اندک امنیتی در ولایت پیدا شد.

حقیر را داعیه این شد که مشغول امر تحصیل شوم نظر به اینکه حقیر اول سلسله بودم، کتابی که از روی آن درس بخوانم نداشتم و استعداد این که کتاب بخرم هم نداشتم. به زجر تمام از این و آن،کتاب عاریه می گرفتم و درس می خواندم تا این که علی مرادخان هم داعی حق را لبیک اجابت گفتند زمام سلطنت به کف کفایت جعفرخان زندقراریافت. هنوز امرسلطنت بر او مسلم نشده بود که شاه جمجاه ملایک سپاه ظل الله علی الصغاروالکبارآقامحمدخان قاجار از سمت دارالمرز(سپاه) جمع آوری نموده برسردارالسلطنه تهران آمده ودارالسلطنه تهران رامحاصره نمود وبعداز چندی ازآن جا به طرف قم نهضت فرمود وچندی دارالمؤمنین قم را محاصره کرد وبعداز چندی برادرخود، علی قلی خان را سردار نموده به دور کاشان فرستاد واز آن طرف جعفرخان ازاصفهان، عرب علی خان را سردار نمود، به سمت کاشان فرستاد وتلافی فریقین در حوالی کاشان اتفاق افتاد. باز به جهت آمدوشد عسکراز طرفین اغتشاش عظیمی در ولایت ظاهرشد. وحقیر درآن خلال به خاطر دارم که مکرر شب ها حقیر را می بردند به برج،به جهت کشیک وحقیر کتاب خود را به میان برج می بردم وبا های وهوی بیدارباش کشیک چیان،مطالعه می کردم. ودر صبح به مجمع درس، حاضر می شدم وتنگی معیشت به حدی بود که اگراندکی از بسیار آن را ذکر کنم یقین است که شنونده حمل برافترا می کند. وبه این فلاکت مشغول تحصیل بودم تاسال 1200. ودرخلال این احوال شروع در نوشتن شرح عوامل ملامحسن نمودم وقدری از آن را نوشته بودم که عرصه معیشت به حدی تنگ شد که راه بیرون شدن از آن ممکن نبود.

لاعلاج فرار، برقرار اختیار کردم وسفر را برحضر، برگزیدم وبه ورامین رفتم ودرآن جا مبتلا شدم. وبالمره از تحصیل، تعلیماوتعلمابازماندم،و تقریبا دوسال هم درآن جا به سر بردم تااین که عالم فی الجمله آرامی گرفت وقدری اغتشاش کم تر شد.

ازآن جا به آران معاودت کردم وباز مشغول درس و بحث بودم. ولیکن باز امر معیشت بسیار تنگ بود وگذران به صعوبت می شد وبه نوعی تنگ می گذشت که گاهی پارچه نانی به دست می آمد وگاهی آن هم میسر نمی شد. وحقیر تن به قضای حضرت آفریدگار در داده بودم ودست از تحصیل برنمی داشتم.

بعداز مراجعت ار سفر، جمعی از طلاب از حقیر خواستند که شرح عوامل را تمام کنم.

پس باتفرق احوال وتشتت بال شروع در نوشتن آن کردم. گاهی که میسر می شد قدری می نوشتم و گاهی که میسر نمی شد به گوشه نسیان می انداختم تا این که در اوقات متفرقه و آنات متعدده به اتمام رسید. آن را مسما کردم به الجواهرالسنیه فی شرح العوامل المحسنیه و به خصوص تاریخ اتمام آن این بیت رقم زده، کلک بیان شد:

سئلت عن الاتمام قلت بداهه لتاریخه «قدتم شرح عواملی » در سال 1209 آن شرح به اتمام رسید.

واز نحوس طالع، دراین مدت در نزد کسی تحصیل می کردم که درغالب اوقات از درس اونفعی به حقیر نمی رسید. وهرچند می خواستم از دست او خلاص شوم، میسر نمی شد. وسبب این که از درس او نفعی نمی بردم این بود که او هایت سعی واهتمام داشت درخوش گذران وغالب اوقاتش به صحبت های بی نفع می گذشت و از استاد فن هم چیزی نشنیده بود وچندان استعدادی نداشت. و مع ذلک خود را اعلم علما می دانست و گاه گاهی به تصنیف وتالیف می پرداخت از آن جمله حاشیه برمعالم می نوشت که بعضی ازهم درسان حقیر آن رامسما نموده بود به «جامعه الحواشی » به تقریب آن که چیزی دیگر در میان آن پیدانمی شد، به غیر از حواشی که دیگران نوشته بودند. دراین مدت، پیوسته از حق تعالی درخواست می کردم که گریبان مرااز دست آن خلاص کند، دعای من مستجاب نمی شد.

حاصل این که در همین سال به سفر فیض اثر کربلای معلا مشرف شدم ومی خواستم که درآن جا تحصیل کنم، آن هم میسر نشد، معاودت کردم به وطن و دراول ذی حجه الحرام همین سال به امر امامت مشغول شدم و مدت چهار سال هم مشغول امامت بودم وانتظار فرج می کشیدم.

ودراین خلال کتاب معین المبتدی رادرنحو نوشتم. ودرسنه 1213 آن کتاب هم به اتمام رسید. وسبب تالیف آن این بود که جمعی از طلبه درنزد حقیر نحو می خواندند وبعضی قواعد را حقیر برای ایشان می گفتم. از حقیر استدعا کردند که آن قواعد را درکتابی بنویسم وایشان بخوانند. حقیر هم اجابه لمسوولهم [برای پاسخ گویی به درخواست آن ها]آن کتاب را به زبان فارسی نوشتم. و دراین سال زمان ابتلا به سر آمد و آن شخص به سفر رفت وحقیر هم اساس محراب و منبر رابرهم زدم وبه شهر کاشان رفتم ودر «مدرسه عمادیه » (15) سکنا گرفتم ومشغول مباحثه فقه واصول شدم ومدت یک سال یا بیش تر هم درخدمت فضلای کاشان مباحثه داشتم.

و در یوم دوشنبه ششم شهر شوال المکرم سنه 1214 دوباره مصمم به سفر عتبات عالیات شدم ودر آن جا ماندم ودر خدمت عمده العلماء وزبده الفضلاء، جامع الاصول والفروع، سیدالمحققین، امیر سیدعلی طباطبایی به مباحثه فقه و اصول فقه پرداختم وگاهی هم به مجمع عمده المتبحرین الحبرالمعتمد آقاسیدمحمد (16) مخدوم زاده آن بزرگوار حاضر می شدم واز او نیز استفاده قواعد اصولیه و فقهیه می کردم و در آن جاشروع به نوشتن ینابیع الاصول نمودم و قدری از آن (را) نوشتم و رساله عجاله الحائریه رانیز در آن جا نوشتم و رساله قالعه الشبهه را نیز در آن جا نوشتم وچون آن رساله به اتمام رسید به نظر کیمیا اثرآن بزرگوار رساندم و بسیار تحسین فرمودند و شاگردان خود را مامور به انتساخ آن نمودند واز آن رساله نسخه برداشتند.

و در آن جا بودم تا آن که چنان دانستم فارغ التحصیل شده ام. پس،از آن جا به وطن مراجعت کردم ومشغول تعلیم می بودم.

و در سنه 1216 در یوم عید غدیر آن سال شروع نمودم به تصنیف فوائدالصادقیه که درمنطق نوشته ام و با وفور اشتغال و کثرت ابتلا، مدت تصنیفش سه ماه وبیست روز کشیدواین کلمه به حذف «باء» جاره مطابق تاریخ شروع آن شد: شرعت فی الفوائد بکد واین کلمه هم مطابق تاریخ اتمامش برآمد: «قداءتممت الفوائدبمحن ». و این اتفاقات حسنه است.

و در روز غدیر این سال [1216] طائفه یاغیه باغیه طاغیه وهابیه که سردار وامیر ایشان سعود نامسعود مردود درگاه خدای ودود بود برسر کربلای معلالشکر نابودکشید وبعضی محلات آن ولایت بابرکت را تسخیر وقتل وغارت کرد وداغ شهادت حضرت سیدالشهداء را تازه نمود وبسیاری از سادات عظام وعلمای ذوی الاحترام و طلاب علوم ائمه دین: رابه قتل رسانید و کتب علمیه تلف نمود. قتلهم الله.

و در فصل تابستان سنه 1217 که هوای آران که مسقط راس حقیراست بسیار گرم شدعزم مسافرت به قریه نراق بر خود مصمم کردم و از آران به آن جا دو منزل مسافت دارد و در آن جا به خدمت افضل الفضلاء و اعلم العلماء جامع المعقول والمنقول حاوی الفروع والاصول مولانا و شیخناالمعتمد آخوند ملااحمد نراقی (17) مشرف شدم وازصحبت آن بزرگوار استفاده بسیاراز برای این بی بضاعت حاصل شد.

و دراین سال در قریه نراق شروع به تصنیف کتاب مقاصدالمهمه، که دراصول نوشته ام،نمودم وآن مدتی که درآن جا بودم در طی مباحثه معالم،اصول المقاصد رامی نوشتم ودر وقت مراجعت به کاشان جمعی از حقیر خواهشمند این مطلب شدند که کتاب قوانین المحکمه را که از جمله کتب عالم عامل فاضل کامل مقتدانا ومقتدی الانام میرزاابوالقاسم قمی است، از برای ایشان مباحثه کنم. حقیر هم، با اعتراف به قلت بضاعت و کمی استطاعت، آن امررا قبول نمودم ودر ضمن مباحثه آن، باز مقاصد رامی نوشتم ودر بسیاری از مواقع درعبارات قوانین شبهه می کردم وکسی که متصدی حل آن بشود نمی دیدم. بالاخره عریضه به خدمت آن عالی جناب [میرزای قمی] نوشتم به عربی وبعضی از ابحاث خود را در آن درج کردم و به خدمت آن عالی جناب فرستادم. آن عالی جناب ابحاث حقیر را جواب فرمودند و برای حقیر فرستادند وحقیر در جواب های آن بزرگوار تامل بسیارکردم، بعضی جواب ها که به نظر حقیر صحیح نمی نمود، رد کردم.

بعد از آن که جواب ها رابالتمام به نظر فکر و تامل دیدم و ردی که داشتم برآن نوشتم، صورت عریضه رابا صور اسئله واجوبه در رساله ای نوشتم وآن را مسما به فصل الخطاب کردم. وآن رساله را در کتاب مجمع الرسائل که اغلب رسائل خود را درآن جمع کرده، ذکر نموده ام.

وچون اکثر مقاصد رادر طی مباحثه ومطالعه قوانین نوشتم، در بسیاری از مواضع متعرض مطالب قوانین شدم. ومدت تصنیف قسم اول مقاصد، تقریبا چهارسال کشید.

و در ماه ذی قعده الحرام این سال، جناب معظم الیه یعنی محقق نراقی(دام ظله العالی)اجازه معنعنه (18) که از مشایخ عظام خود داشت، از برای حقیر به قلم مرحمت شیم خودنوشت (19) . واین ناقابل را درسلسله سند اخبار ائمه اطهار: داخل نمود. و صورت اجازه را در خاتمه کتاب عوائدالایام ایراد کرده ام.

و از قضایای اتفاقیه این سال این بود که در روز سه شنبه بیست و دوم ماه جمادی الاولی در وقت غیلوله در حجره ای از حجرات به مدرسه مشهور به محمد صالح بیک (20) از مدارس دارالایمان کاشان درخواب دیدم که ادریس پیغمبر (علی نبیناوآله علیه السلام) از آسمان نازل شد ودر نزد من نشست وبا من مشغول صحبت شد، وچون مدتی از زمان صحبت گذشت، خواست که به آسمان مراجعت کند، حقیر مانع او شدم واو را از رفتن منع کردم و از حضرت آفریدگار عالم ومالک رقاب بنی آدم درخواستم که اختیار رفتن وماندن ادریس رابه حقیر واگذارد. در آن حال،گویا منادی از جانب رب الارباب ندا کرد که مااختیار عروج ادریس رابه تو واگذاشتیم، هروقتی که رخصت دهی او به آسمان عروج کند.پس درآن حال،از خواب بیدارشدم وصورت خواب را با تاریخ آن حال ثبت کردم. والله الموفق.

و در سنه 1217 در فصل تابستان، که هوابسیار گرم شد، باز به امر عالی جناب شیخناالنراقی مصمم سفر نراق شدم و در مدتی که در خدمت آن عالی جناب، به سر می بردم فتاوایی که از اطراف و اکناف از برای آن عالی جناب می آوردند آن عالی جناب به حقیرمحول می فرمودند و حقیرهم به قدرقوه، سعی در استنباط مسایل می کردم و فتاوی رامی نوشتم ومردم می بردند. تابعد از مدتی که بسیاری از صور فتاوی که دراستنباط آن ها زحمت بسیاری کشیده بودم از میان رفت، برخوردم به کتاب مقامع الفضل (21) که ازبدایع افکار عالی جناب اعلم العلماء وافضل الفضلا آقامحمدعلی کرمانشاهی است ومجموع آن کتاب که بسیار حجیم بود، جواب سوالات بود. متنبه شدم که شاید عمر باقی بماندواین جواب سوالات که حقیر هم می نویسم قابل این شود که درکتابی درج شود. لهذا من بعد شروع کردم درضبط صور اسئله واجوبه وآن چه از واردات که اتفاق می افتادیومافیوما می نوشتم تابه تاریخ هذه السنه 1227، چون دیدم که صور سوالات واجوبه قدرقابلی شده است با خود اندیشه کردم که عمررا اعتمادی نیست و اگر این صوراسئله واجوبه متفرق بماند شاید از میان برود وکسی دیگر آن را جمع آوری ننماید.

برخود لازم شمردم که آن هارا ترتیبی داده باشم وهر سوالی را در موضوع خود بنویسم که شاید درحیات حقیر یابعداز ممات حقیر به مسلمانی نفعی برساند.لهذا شروع نمودم در تالیف کتاب مخزن الاسرار وآن رابر ترتیب نافع (22) ترتیب دادم.

برگشتیم به گزارش احوال سنه 1218: در تابستان آن سال هم در خدمت جناب معظم الیه (:مرحوم نراقی) به قریه نراق مسافرت کردم و در خدمت آن جناب به سرمی بردم و آن جناب با حقیر بسیار اظهار شفقت می فرمودند. تا فصل پاییز آن سال که قافله زوار عتبات عالیات از قریه آران به آن جا عبور نمودند، از حقیر خواهش نمودند که به همراه ایشان به کربلای معلا مشرف شوم. حقیر هم قبول کردم و از آن جا،مصمم سفر فیض اثر کربلای معلا شدم. و بعداز مراجعت از آن سفر، باز مدتی در قریه آران، که موطن اصلی و مسقط راس حقیراست، به سر می بردم که در این خلال جمعی ازاهل گنجدجان، (23) که اسم قریه ای است از قرای گلپایگان و به تقریبی با حقیررابطه آشنایی به هم رسانیده بودند، خواهش کردند که حقیربه قریه گنجدجان روم وبه بعضی تقریبات، دل حقیر هم از ماندن در وطن سرد شده بود و حسد بعض حساد نسبت به این اقل عباد از حد اعتدال بیرون. لهذا، بعد از استخاره ذات الرقاع (24) مصمم هجرت به آن قریه شدم. و در روز چهاردهم شهر رجب المرجب 1219 تنها و بی رفیق،موسی وار از ترس فراعنه، زحمت سفر را بر راحت حضر اختیار کردم و از قریه آران به همراه چند نفر چاروادار روانه جانب قریه گنجدجان شدم و لیکن به قدر مقدور اسباب نوشتن مقاصد را همراه برداشتم و یوم 17 رجب المرجب مذکور وارد آن قریه شدم و چندمدت که ماندم آن تشویشی که از سفر کردن به آن ولا[یت] داشتم، زایل گردید و درآن جا باز مشغول نوشتن مقاصد بودم. و در شوال همان سال به سمت وطن مراجعت کرده ومدتی باز در آن جا به سر می بردم. و شاگردانی که سابق بر آن داشتم، باز برسر حقیرجمعیت کرده و بنای افاده و استفاده شد. و در محرم الحرام سال 1220 رساله تبصره العاقد رابه التماس بعض اخوان نوشتم و در کتاب مخزن الاسرار آن رساله نوشته می شود.

در این سال باز به سعی و التماس اهل قریه گنجدجان عازم گلپایگان شدم و درقریه گنجدجان باز مسکن کردم و باز مشغول مباحثه فقه و اصول شدم و در ضمن آن بازمشغول نوشتن کتاب المقاصدالمهمه بودم و آن را در وقت فرصت می نوشتم تا این که به تاریخ سحر شب چهارشنبه دوم شهر شعبان 1221 (جلداول آن) به اتمام رسید. و عددابیات آن تقریبابیست و یک هزار بیت می شود و این کلمه به زیادتی اول اعداد به سوی آن، موافق تاریخ آن اتفاق افتاد: کمل القسم الاول من المقاصدالمهمه.این هم ازاتفاقات حسنه است.

و چون از نوشتن(جلداول) مقاصدالمهمه فارغ شدم، جمعی از طلاب که در نزد حقیر به مباحثه مشغول بودند از حقیر خواهش نمودند که آن کتاب را تلخیص کنم. حقیراجابه لمسوولهم شروع در تلخیص آن کردم و در اوایل سنه 1222 به تلخیص آن مشغول شدم و لیکن در اوقات متفرقه و احوال متشتته، آن را می نوشتم و آن را در مدت دو سال وکسری تمام کردم. و آن را مسما گردانیدم به مناهل الشوارد فی تلخیص المقاصد و به تاریخ ظهریوم پنج شنبه اول شهر جمادی الاولی سنه 1224 از تصنیف آن فارغ شدم و عددابیات آن تقریبا هفت هزار و یک صد و چهل بیت می شود. و این کلمه به حذف باءجاره موافق تاریخ اتمام آن اتفاق افتاد: «قدتم مناهل الشوارد بجهد».

و از امور اتفاقیه این ساله به خاطر دارم که به قریه آران که مسقط راس حقیراست، معاودت و در آن جا مشغول تدریس شدم. شبی از شب ها در عالم رویا دیدم که جمعی از عظما که آثار جلالت از ناصیه احوالشان ظاهر بود از درسرای حقیر سواره می گذشتند.

حقیر در جلو ایشان افتادم و می دویدم. درآن حال ملهم شدم که ایشان ائمه معصومین اند:و جناب علی بن ابی طالب (ع) در پیش همه بر اسبی سوار بود. حقیر خودرابه نزدیک اسب آن حضرت رساندم. در جلوی آن حضرت می دویدم و بر حقیر در آن حال چنان معلوم بود که ایشان به جهاد می رفتند و حقیر هم می دویدم که به این فیض فایض شوم. در آن حال، آن حضرت نظرالتفات به جانب من انداخته فرمود: که برگرد و سوارشو به همان اسب وحقیر به امر آن حضرت برگشتم و بر آن اسب که آن حضرت فرموده بود، سوار شدم و همراه ایشان می رفتم. در آن حال بیدار شدم.

برگشتیم به داستان اول; پس می گوییم که در خلال این احوال فهرست قسم اول مقاصدالمهمه را نوشتم و آن فهرست در ماه جمادی الثانی سنه 1224 به اتمام رسید واین کلمه موافق، تاریخ اتمام آن اتفاق افتاده. «اءکمل المقاصدالمهمه فهرسها».

و نیز در خلال نوشتن مناهل بعضی از طلاب محرک این بی بضاعت گردیدند که مهمات مطالبی که در مناهل الشوارد ذکر آن ها کرده ام و تحقیق آن را در مقاصدالمهمه به تفصیل نوشته ام به نظم در رساله ای ذکر کنم تا ضبط آن هااز برای طالب کمال، آسان باشد. چون خاطر او در نزد حقیر بسیار تعلق داشت، متحمل این تصدیع هم شدم و مدت دو سال هم تقریبابه نظم آن مشغول بودم و خود را مانند صیادی می دیدم که در کمین صیدی باشد تا این که بعون الله و حسن توفیقه به تاریخ چاشتگاه یوم جمعه دوم ربیع الثانی 1226 از نظم آن فارغ شدم و آن را به غره جلیه ودره بهیه وبهجه مرضیه مسما نمودم و عدد ابیات آن تقریبا پانصد و چهل بیت می شود. ودرنظم آن بسیار تصدیع کشیدم.

امیدوارم که قربه الی الله وطلبالمرضاته این زحمت را کشیده باشم. و وزن شعر آن بر وزن الفیه مالکیه است و شاید آن رساله در کتاب مجمع الرسائل نوشته شود.

و در اول ماه ذیحجه الحرام این سال، کتابی در نحو نوشتم به عربی مسمابه خلاصه الحسنیه وعدد ابیات آن تقریبادوهزاربیت می شود ومدت تصنیفش یک ماه کشید دراول ماه ذیحجه الحرام شروع کردم و در آخر ماه تمام کردم. نفع الله بهاالطلاب انه ولی النفع.

و در خلال این احوال میل به این کردم که کتابی در فقه بنویسم. چون بخت وارون با من مساعت نداشت و اسبابی که از برای نوشتن ضرور است تمام نبود، این امر درعهده تعویق بود والحال هم در عهده تعویق است. و لکن سه کتاب در فقه شروع کرده ام یکی کتاب کبیر که مسمااست به معادن المسائل الشرعیه فی استنباط الاحکام الالهیه من الادله التفصیلیه و یکی دیگر کتاب مختصری است به استدلال، کمی بر وجه اختصار و آن مسمااست به «منبع الاحکام الشرعیه فی فقه الامامیه ». سیم کتاب فارسی است که در آن اقتصار براصل فتوا کرده ام و غالبا متعرض ذکر اقوال و اختلاف علما نشده ام (25) . .

1.فصلنامه وقف میراث جاویدان، شماره 4، ص 61.

.2 سوره ابراهیم آیه 7. ترجمه:و یادآرید زمانی که خدای تعالی اعلام کرد که اگر دربرابر نعمت ها شکر و سپاس کنید،آن ها را زیاد گردانم، واگر کفر وانکار بورزید وبه وحدانیت خدای اقرار نکنید،هرآینه عذاب من شدید وسخت است.

3. همه عناوین از مصحح محترم است.

4.پس ازآن، این عبارت هانوشته شده ولی مولف روی آن هاخط کشیده است:

«که از آن جمله مسجد جامع است که مشهوراست به مسجد قاضی و آن مسجد، شبستانی دارد که در فصل تابستان که هوا گرم می شود، آن شبستان بسیار خنک است ودرفصل زمستان که هوا سرد می شود، آن شبستان بسیار گرم است و تقریباهزارنفر درآن جامی تواند نمازکند ومسجدهای دیگرنیز دارد».

5. بعداز آن این عبارت نوشته شده ولی روی آن خط کشیده شده است:

«ودر هر محله آن حمامی هست وهشت حمام الیوم درآن می گردد».

6. «چارو» ساروج، آهک رسیده باچیزهاآمیخته است که برآب انبار وحوض و امثال آن مالند.لغت نامه دهخدا، ماده چارو.

7. بعداز آن این عبارت نوشته شده که بعداخط خورده است:

«ودر ابتدای قریه،خانه ای است که آن را خانه آب بخش می گویند و آن قنات در میان آن خانه دوشعبه می شود ویک شعبه آن به سمت شرقی قریه جاری می شودو شعبه دیگر به سمت غربی قریه، ودرمیان خانه ها می گذرد و چون آن شعبه که به سمت شرقی جاری می شود،زودتر به صحرا می رسد به خلاف آن شعبه که از سمت غربی قریه می گذرد به این تقریب مالکین قنات و رعایای آن مزرعه به این راضی اند که بیش تر آب از سمت شرقی قریه به صحرا برود ومالیکن خانه ها که برسرمهر آب واقعند، مانع می شوند وهرچند وقت به این تقریب فتنه وآشوب درمیان مالکین قنوات ومالکین خانه ها برپا می شود.»

.8خلاصه البلدان، به فارسی و تالیف صفی الدین محمدهاشم بن صفی الدین محمدحسینی رضوی قمی درسال 1079 ق است. این کتاب درتاریخ قم و مکه و مدینه و مختصری در سایرشهرهای شیعیان امامیه است و مولف دراثنای آن، شرح حال عده ای ازبزرگان را درج نموده است. این کتاب تابه حال به چاپ نرسیده وسه نسخه عکسی از آن در کتابخانه آیه الله مرعشی به شماره های 104و265و266 موجود است.(الذریعه،ج 7،ص 216; فهرست کتاب های عکسی کتابخانه آیه الله مرعشی نجفی، ج 1، ص 106 و 240 و 241).

9. از این جا، چند سطر حذف شد. مصحح .

10. نزهه القلوب تالیف حمدالله مستوفی قزوینی(م 750) است. این کتاب از منابع مهم جغرافیایی مسلمانان است وبارها به چاپ رسیده است. رک:الذریعه،ج 24،ص 120.

11. جزایر خالدات، که به آن هاجزایرالسعاده نیز می گویند، همان جزایر کحناری است که درجنوب غربی صحرا در غرب آفریقا واقع شده واکنون متعلق به اسپانیاست.

جغرافی دانان مبدا طول جغرافیایی را از این جزایر محاسبه می کردند،ولی امروزه معمولا مبدا طول رااز نصف النهار شهرگرینویچ انگلستان محاسبه می کنند. برای اطلاع بیشتر رک: دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی از استاد حسن زاده آملی،ج 1،ص 145 199وج 2،ص 776 - 792.

12. درنسخه خطی و هم چنین در نزهه القلوب طول کاشان از جزایر خالدات «فوم »ذکر شده است. واین درست نیست و لفظ «م » زیاداست. چون طول کاشان از گرینویچ 51 درجه و27 دقیقه وطول تهران از گرینویچ 51 درجه و 25 دقیقه است. استادحسن زاده آملی در دروس هیئت ،ج 2،ص 787 فرماید: «طول ری از جزایرخالدات فو درجه و کا دقیقه است.» پس طول کاشان نیز«فو» درجه یعنی 86 درجه غربی جزایر خالدات است.

13.نزهه القلوب،تهران دنیای کتاب،1362، ص 67.

14.چون دخلی به مقصود نداشت در تصحیح حذف شد.

15.ازاین مدرسه وموسس آن درکاشان اطلاعی در دست نیست. برای مدارس علمیه کاشان ر.ک: سیمای کاشان 99 -106 که این مدرسه در آن جا ذکر نشده است.

16.آقاسیدعلی بن محمدعلی طباطبائی متوفای 1231 مولف ریاض المسائل وفرزندش سیدمحمد مجاهد(متوفای 1242) از عالمان سرشناس سده سیزدهم هجری هستند.

17.علامه ملااحمدبن مهدی بن ابی ذر نراقی (م 1244) و پدرش ملامهدی نراقی (م 1209) ازعالمان برجسته شیعه هستند که در بسیاری از علوم اسلامی مهارت داشته و تصانیف زیادی نگاشته اند.

.18.«اجازه معنعنه » یعنی اجازه ای که استادی از استادش و او از اساتیدش تابرسد به ائمه: به شاگرد می دهد. و چون در عربی از آن به کلمه «عن » تعبیرمی کنند، از این رو این سلسله اتصال «معنعنه » نامیده شده است. .19این اجازه رامرحوم نراقی در ذوالقعده 1217 برای مولف نوشته است.

20.ر.ک: سیمای کاشان، حبیب الله سلمانی آرانی،ص 101.

21. سؤال و جواب های فقهی آقامحمد علی فرزند وحید بهبهانی (م 1216) است. این کتاب چندبار در ایران چاپ شده است. (الذریعه، ج 22، ص 14).

22.کتاب النافع فی مختصرالشرایع یاالمختصرالنافع تالیف شیخ نجم الدین جعفربن حسن حلی مشهور به محقق حلی و محقق اول (م 676) از متون مهم فقهی شیعه امامیه است و بارها به چاپ رسیده و شروح و حواشی زیادی بر آن نوشته شده است. (الذریعه 20/213).

.23گنجدجان یکی از بخش های مرکزی گلپایگان و در16 کیلومتری شمال شرقی این شهرقرار دارد.

24.استخاره ذات الرقاع: نوعی استخاره است که درآن دریک رقعه (کاغذ) کلمه افعل(انجام بده) نوشته و در دیگری لاتفعل (انجام نده) می نویسند وآن را در زیر سجاده گذاشته دو رکعت نماز می خوانند وپس از نماز، دست زیر سجاده برده یکی از رقعه هارابیرون می آورند ومطابق آن عمل می کنند.

25.نسخه مورد استفاده ما در همین جا پایان می پذیرد و بعد از آن، فاقد است.

جاذبه های گردشگری شهرستان آران و بیدگل

جاذبه های گردشگری شهرستان آران و بیدگل

جاذبه های گردشگری شهرستان آران و بیدگل

 

بقعه امامزاده محمد هلال ابن علی (ع) : یکی از مراکز تاریخ و مذهبی شهر آران و بیدگل است که اولا به لحاظ اینکه مرقد مطهر یکی از فرزندان بلافصل حضرت علی ابن ابیطالب (ع) میباشد مورد توجه خاص شیعیان آن حضرت قرار دارد و همه روزه (بخصوص – روزهای پنجشنبه و جمعه) صدهانفر از دوستداران اهل بیت جهت زیارت بدانجا میروند. ثانیایکی از مجموعه های جالب تاریخی منطقه کویر ناحیه مرکزی ایران است. ضمنا همه ساله در دهه او لمحرم مرکز عزاداری و سوگواری حضرت امام حسین (ع) توسط هیئات مذهبی شهر میباشد همچنین هر سال در روز ۲۱ ماه مبارک رمضان دهها هزار نفر از اهالی شهر های آران و بیدگل ـ کاشان ـ قم ونطنز و سایر شهرهای ناحیه مرکزی شهر در این مکان اجتماع نموده و به سوگواری می پردازند. کتابخانه این بقعه مطهر بالغ بر چند هزار جلد کتاب نفیس و همچنین صدها نسخه خطی بی نظیر که همواره مورد مراجعه نسل جوان و بخصوص دانشجویان است. د راعیاد مذهبی و ایام مخصوص اسلامی این بقعه یکی از مراکز بزرگ اجتماع اهالی ومردم شهرستان کاشان می‌باشد. ساختمان این امامزاده د رعصر سلجوقی ساخته و د ردوره صفویه و قاجاریه مرمت وبازسازی شده است. بقعه امامزاده قاسم (ع) : این امامزاده از فرزندان حضرت امام علی النقی (ع) از مستحدثات دوره صفویه است که به اثر نذربیگم خاتون عمه شاه عباس اول صفوی با سرمایه مشارالیها بنا گریده است. گنبد کاشیکاری وباروی گلی این بقعه دارای زیبایی بسیار فراوانی است و از جاذبه های زیارتی و سیاحتی شهر آران و بیدگل می‌باشد. بقعه امامزاده هادی ابن علی ابن الحسین (ع) : ساختمان بقعه و بارگاه امامزاده هادی در حد فاصل دو خیابان شهداء خیابان امام خمینی (ره) که موازی یکدیگر می باشند قرار داشته و موقعیت سیاحتی و زیارتی خوبی دارد. دوره تاریخی بنا به صفویه و قاجاریه برمیگردد. بقعه امامزاده فیض آباد: این بقعه در منطقه أی بنام فیض آباد (واقع در بخش مرکزی) دردل کویر قرار دارد ساختمان این بقعه مربوط به دوره قاجاریه می‌باشد با توجه به جاذبه های فراوان سیاحتی و زیارتی این مکان چنانچه جاده ارتباطی بین امامزاده و شهر آران و بیدگل ساماندهی شود اقال عمومی د راستفاده از فضای موجود این مکان به مراتب بیشتر خواهد شد. امامزادگان زیارت فیض آباد مشهور هستند بنامهای : ۱ ـ شاهزاده سلیمان (ع). ۲ ـ شاهزاده حسین (ع)). ۳ـ شاهزاده گوهر خانم (س) بقعه امامزاده محمد نوش آباد: این بقعه در داخل شهر نوش آباد و در سه کیلومتری غرب آران و بیدگل قرار دارد. بنای این ساختمان به دوره صفویه و قاجاریه برمیگردد. این بقعه نمونه یکی از ساختمانهای مذهبی با معماری کویری ا ست و با گنبد کاشیکاری هرمی شکل و تزئینات نقاشی ودرچوبی آن کار یکی از استادان هنرمند گره چینی عصر قاجار بنام استاد صفر علی بیدگلی یکی از جاذبه – -های ارزشمند زیارتی و سیاحتی این منطقه است. بقعه بی بی شاه زینب: این بقعه در بخش مرکزی در روستای یزدل و یکی از زیارتگاههایی است که بطور سنتی و از نظر مردم- -شناختی حائز اهمیت است. این ساختمان در دوره صفویه بنا شده است. مجموعه قاضی آران : این مجموعه مشتمل است بر مسجدجامع ـ بقعه مبارکه پنج امامزاده از فرزندان حضرت امام محم باقر (ع) ـ حسینیه ـ آب انبار ـ بازارچه غربی و شرقی ـ که از نظر زیارتی؛ سیاحتی تاریخی جاذبه های فراوانی دارد. این مجموعه در یکی از خیابانهای پر تردد شهر و د رمحدوده أی بالغ بر ۱۵۰۰۰ متر مربع واقع شده است همچنین این ساختمانها د رقرنهای اولیه اسلامی و دوره صفویه قاجاریه بنا نهاده شده است. کاروانسرای تاریخی مرنجاب: قلعه تاریخی مرنجاب یکی از اطراقگاههای مهم جاده اصلی ارتباطی وکاروان رواست که کاروانهای تجار ی وبازرگانی بین شهرهای مرکزی ایران و شهرهای سمال یکشور از آن عبور میکردند. این کاروانسرا ز اوایل قرن یازدهم بدستور شاه عباس اول صفوی ساخته شده است. فاصله این قلعه از مرکز شهر حدود ۵۰ کیلومتر و وسعت آن نیز ۱۰۰۰ متر مربع می‌باشد از دیگر مولفه های آن وجود آب قنات آبگیر بیرون کاروانسرا و ایجاد یک پارک طبیعی در کنار دریاچه شگفت انگیز نمک می‌باشد. مسجدنقشینه: این مسجد در داخل شهر و با وسعت ۱۰۰۰ متر مربع د رمحل درب مختص آباد قرار دارد این مسجد که به مسجد حاج قاسم نیز معروف می‌باشد از بناهای دوره سلجوقی است که د ردوره صفویه گسترش یافته و بخشی از تزئینات ان نربوط به اوایل دوره قاجار است. در ایوان این مسجد کتیبه خط ثلث با رقم محمد بیدگلی مورخ سال ۱۲۱۵ه ق وجود دارد. سی پاره کلام اله مجید خطی که هر کدام از آنها را یک نفر از زنهای ساکن در این محله در سال ۱۱۹۲ ه. ق وقف کرده اند. این سمجد یک مجتمع فرهنگی در ئوره زندیه نیز معروف بوده سات. همچنین بعلت وجود نگارهای زیباو نقاشیهای ارزنده أی که د راین مسجد وجود داشته است به مسجد نقشینه معروف شده است. دریاچه نمک : این دریاچه در کویر مرکزی ایران قرا رگرفته است که در قسمتی از ان دریاچه نمک قرار گفته است. موقعیت خاص دریاچه مذکور و نحوه تشکیل چند ضلعیهای منظم لانه زنبوری نمک جاذبه های فراوانی ایچاد نموده است. دریاچه نمک در فاصله ۵۵ کیلومتری شمال شهر آران و بیدگل قرار دارد و از دیر باز جهت تامین نمک طعام مورد بهره برداری قرار گرفته است. یکی از جاذبه های فوق العاده جالب سیاحتی این منطقه است نحوه تشکیل چند ضلعیهای منظم با دیواره های کریستالی و بلورین در سطح دریاچه از چنان منظره چشم نوازی برخوردار است که چنانچه؛ راه ارتباطی ان تا حدودی ساماندهی شود می تواند به یکی از پرجاذبه ترین مناطق سیاحتی تبدیل شود کما اینکه هم اکنون نیز صدها سیاح وجهانگرد داخلی و خارجی بازدید می کنند. مضافا اینکه سایر مناظر کویری و گیاههای مختلفی که در اطراف آن می روید و بطور کلی از نظر اکوسیستم حائز اهمیت است بویژه آنکه موضوع حیات وحش در منطقه یاد شده و عنایت به این مطلب که در حواله نیمه دوم شهریورماه تا مهرماه گروهیی از پرندگان مهاجر بخصوص (فلامینگوها) به این منطقه روی می آروند منطقه یاد شده زیستگاه حیوانات مختلفی می‌باشد که در مجموع منطقه مورد نظر را بعنوان یکی از جاذبه های جامع سیاحتی مطرح می سازد. مسجد جامع نوش آباد: این مسجد در داخل شهر نوش آباد و با وسعت ۱۵۰۰ متر مربع بنا شده است. بنای تاریخی مسجد جامع نوش آباد یکی از بناهای دوره سلجوقی که درزمان صفویه مرمت و توسعه یافته است مناره آجری این مسجد در نوع خود بسیار جالب و دیدنی است (نماسازی سطح جانبی مناره) با استفاده از آجر معمار هنرمند آن با اختلاف سطح که بین آجرها ایجادنموده است باعث شده تا ‘آیه مبارکه العلم عنداله بخط بنائی و بسیار زیبا درهای چوبی مسجد نیز متعلق به دوره صفویه ودارای کتیبه های خط ثلث مورخ به سال ۱۱۳۳ه. ق می‌باشد. دشت کویر و بندریک: منطقه وسیعی در شمال شهر آران و بیدگل با تپه های حجیم و مرتفع ریگ (۹۰ متر) یکی از جاذبه های بسیار جالب توریستی شهرستان آران و بیدگل می‌باشد دشت کویر و ویژگیها و خصوصیات منحصر به فرد موود ر کویر شمالی شهر آران و بیدگل وجود انواع گیاهان و بقایای قلعه ها و ساختمانهای قدیمی موجود وپرندگان مهاجر وبطور کلی منظره چشم انداز تپه های مرتفع ریگ یکی از جاذبه های بسیار جالب سیاحتی و گردشگری شهرستان آران و بیدگل است که مسیر یکی از راه‌های منشعب از جاده معروف ابریشم و راه کاروانی قدیمی شمال به جنوب کشور نیز از این منطقه عبور کرده است. کاروانسرای شاه عباسی ابوزیدآباد: این قلعه که دارای ساختمانهای قرینه همدیگر و مستحکم و صد در صد قابل استفاده کار فرهنگی وسیاحتی است ودر مرکز شهر ابوزیدآبادقرار دارد. بنای ساختمان به عصر صفویه وشاه عباس برمیگردد. کوههای یخاب: در بخش کویرات شهرستان آران و بیدگل رشته کوههای یخاب وجوددارد که باعث شگفتی و تعجب است در قلب رشته کوههایی وجود دارد که در تابستان نیز هوای خشک وسردی دارد و دارای شکار (آهو) نیز میباشد. قلعه کرشاهی: این قلعه از خشت و گل ساخته شده است و هم اکنون از آثار برجای مانده از زمان قاجار است. این قلعه یکی از قلعه های مهم سردار حسین کاشی یکی از راهزنان و یاغیان دوره رضاخان بوده و هنوز آثار گلوله های توپ در نبرد نیروهای دولتی و نیروهای سردار حسین کاشی در این قلعه برجای مانده است.

به نقل از:http://www.aranbidgol.gov.ir/

آران و بیدگل دروازه کویر مرکزی ایران

آران و بیدگل دروازه کویر مرکزی ایران روزگاری که تپه‌های باستانی سیلک اولین خاستگاه مدنیت و شهرنشینی در جهان ویران گشت آبادی‌های کوچک و بزرگی به صورت قلعه و حصـار پدید آمد که چهل حصاران شهرت یافت که آران و بیدگـل یکی از آن چهل گشت و اولین شهرنشینان جهان را در آغوش خویش سکونت داد. آران و بیدگــل امروز که در شمالی‌ترین نقطه استان تمدن ساز اصفهان و در فاصله ۵ کیلومتری شهر تاریخی کاشان واقع است و به خاطر واقع شدن در مسیر جاده ابریشم همواره محل عبور و مرور کاروان‌های بزرگی بوده است که از اروپـا عازم مشرق زمین بوده‌اند. شهرستان آران و بیدگل با مساحت ۳ / ۶۰۵۱ کیلومتر مربع جمعیتی بیش از ۸۹ هزار نفر دارای دو بخش مرکزی و کویرات و چهار نقطه شهری آران و بیدگل – نوش آباد – ابوزیدآباد و سپیــد شهر و ۲ دهــستان به نام‌های کـویرات و سپید دشت می‌باشد. این شهرستان از شمال به دریاچه نمک و استان‌های سمنان و قم – از غرب به کاشان از جنوب به نطنز و از شرق به اردستـان محدود و از طریق دو جــاده اصلی به کاشان و شبکه راه‌های اصلی کشور مرتبط می‌شود. آب و هوای این منطـقه گــرم و خشک با تابستان‌های گـرم و زمستان‌های سرد و خشـک بوده و حداکثر دمـای هوا در تابستان به ۴۹ درجـه سانتی‌گراد و در زمستان حداقل برودت به ۷ درجه سانتی‌گراد زیر صفر می‌رسد. به علت وجود آثار و ابنیه تاریخی فراوان از جمله : کاروانسرای تاریخی مرنجاب – قلعه سی زان و گرشاهی در کنار طبیعت بکر و ناشناخته کویر مرکزی ایران و دریاچه شگفت انگــیز و سفیدپوش نمک در آران و بیدگل این خطه را میزبان هزاران گردشگر داخلی و بین‌المللی ساخته است. همچنین حضور مردمان مهربان و سخت‌کوش. مهمان نواز این دیار تربیت شخصیت‌های بزرگ علمی و فرهنگی و ادبی چون ملا غلام رضا آرانی – نظـام وفا و ملا محمد زمان نوش آبادی برگ زرینی از کتاب فرهنگ ایران زمین به وجود آورده است. ذوق هنری توام با همت و قناعت این مردمان را می‌توان در خلق گـل و بوته های فرشهای نفیسی دید که این خطه را با نام فرش عجین ساخته است. اگـر چه امروزه با بهره وری از معادن نفت – گاز – نمک و مواد شیمیایی مختلف به نمودن ذخیره سرمایه های عظـیم زیرزمینی افقی درخشان جهت حضور در عرصه صنعتی کشور را به انتظار نشسته ایم. اماتلاش برای احیا و بازسازی ابنیه تاریخی این خطه که بر رونق صنعت توریسم نیز خواهد افزود.

به نقل از:http://www.aranbidgol.gov.ir/

ابنیه و اماکن تاریخی ثبت شده  آران و بیدگل در فهرست آثار ملی کشور

 

ابنیه و اماکن تاریخی ثبت شده در فهرست آثار ملی

ردیف

نام اثر

آدرس

شماره ثبت

تاریخ ثبت

ملاحظات

۱

مسجد جامع نوش آباد

شهر نوش آباد

۲۰۱۵

۱۹/۲/۷۷

سلجوقی – قاجاری

۲

امامزاده هلال بن علی (ع )

شهرآران وبیدگل

۲۰۹۴

۲۷/۵/۷۷

ایلخانی –  قاجاری

۳

مسجد نقشینه بیدگل

شهرآران وبیدگل

۲۰۹۱

۲۷/۵/۷۷

سلجوقی – قاجاری

۴

خانه مرحوم آیت الله ملامحمد حسین دربندی وفتحعلی خان صدر آرانی

شهرآران وبیدگل

۲۱۱۳

۱۸/۶/۷۷

صفوی

۵

مجموعه قاضی آران

شهرآران وبیدگل

۲۲۲۵

۳/۱۲/۷۷

سلجوقی

۶

کاروانسرای شاه عباسی ابوزید آباد

شهرابوزیدآباد

۲۳۷۱

۲۳/۵/۷۸

صفوی

۷

مسجد جامع روستای محمد آباد کویر

روستای محمدآباد ( بخش مرکزی)

۳۶۲۲

۱۵/۱۲/۷۹

ایلخانی

۸

بنای تاریخی شاهسوسا

۲کیلومتری جاده قدیم کاشان – آران وبیدگل

۳۶۲۳

۱۵/۱۲/۷۹

سلجوقی

۹

آب انبارمرکزی نوش آباد

شهرنوش آباد

۳۶۲۴

۱۵/۱۲/۷۹

قاجاری

۱۰

امامزاده هادی (ع) بیدگل

شهرآران وبیدگل

۳۶۲۵

۱۵/۱۲/۷۹

سلجوقی – قاجاری

۱۱

مسجد بازار

شهرآران وبیدگل

۴۱۸۶

۱۰/۷/۸۰

سلجوقی- صفوی-  قاجار

۱۲

مسجد شیخ عبدالصمد

شهرآران وبیدگل

۴۱۸۷

۱۰/۷/۸۰

صفوی – قاجاری

۱۳

قلعه خشتی نوش آباد

شهرآران وبیدگل

۶۱۴۵

۷/۷/۸۱

سلجوقی

۱۴

محوطه تاریخی دشت مختارآباد

۴کیلومتری جنوب شرقی شهرک صنعتی

۶۵۴۰

۷/۷/۸۱

۱۵

مسجد بابا حاجی

شهر آران وبیدگل

۶۵۴۱

۷/۷/۸۱

صفوی- قاجاری

۱۶

امامزاده علی اکبر(ع )

شهر آران وبیدگل

۷۶۷۱

۱۷/۱۲/۸۱

صفوی- قاجاری

۱۷

بقعه فیض آباد کویر

۱۵ کیلومتری شمال آران وبیدگل

۷۶۷۰

۱۷/۱۲/۸۱

قاجاری

۱۸

مسجد ملاعلی آران

شهرآران وبیدگل

۹۰۱۳

۱۰/۳/۸۲

قاجار

۱۹

بقعه هفت امامزاده (ع) بیدگل

شهرآران وبیدگل

۹۰۱۴

۱۰/۳/۸۲

قاجار

۲۰

زیارتگاه  شاهزاده محمد (ع)

شهرنوش آباد

۹۰۱۵

۱۰/۳/۸۲/

ایلخانی تا قاجاری

۲۱

مسجد علی بیدگل

شهر آران وبیدگل

۹۰۱۶

۱۰/۳/۸۲

ایلخانی تا قاجاری

۲۲

مسجد وآب انبارمدرسه  بیدگل

شهر آران وبیدگل

۹۰۱۷

۱۰/۳/۸۲

ایلخانی تا اواخر مغول

۲۳

پل ساق آباد

یک کیلومتری شمال شرقی نوش آباد

۹۰۱۸

۱۰/۳/۸۲

قاجاری

۲۴

آب انبارچاله سی نوش آباد

شهرنوش آباد جنب مسجد جامع

۹۰۱۹

۱۰/۳/۸۲

قاجاری

۲۵

خانه امینی

روستای علی آباد ( بخش مرکزی )

۹۰۲۶

۱۰/۳/۸۲

قاجاری

۲۶

کاروانسرای حسین آباد

روستای حسین آباد ( بخش کویرات )

۱۰۲۴۷

۲۳/۶/۸۲

قاجاری

۲۷

قلعه های  شجاع آباد

سرراه آسفالت فیض آباد کویر

۱۰۲۵۷

۱/۷/۸۲

قاجاری

۲۸

آب انبار سرکوچه یخچال

شهر آران وبیدگل

۱۱۵۹۰

۲۴/۱۲/۸۳

قاجاری

۲۹

بازار سرگنگه

شهرآران وبیدگل

۱۲۱۰۵

۳۰/۴/۸۴

صفوی

۳۰

تپه کهریز

شهرستان آران وبیدگل- ۶کیلومتری شرق مشکان

۱۲۲۳۷

۳۰/۴/۸۴

به نقل از:   http://www.isfahanportal.ir/framework.jsp?SID=2053

 

بزرگان و علما و شعرای آران - بیدگل

مشاهیرشهرستان آران و بیدگل(۱)

مشاهیرشهرستان آران و بیدگل(۱)

در طول تاریخ پرافتخار اسلام؛ وطن اسلامیمان ایران؛ مهد پرورش ستارگان پرفروغ دانش بوده است. این چهره های درخشان با نوشیدن جرعه هایی از چشمه ناب معارف دینی عامل هدایت و روشنگری در زندگی مادی و معنوی مردم این مرز و بوم بوده و خدمات ارزنده أی به جامعه اسلامی کرده اند.

در دامان و بستر کویری آران و بیدگل مردانی سختکوش و پرتلاش با تکیه بر توقیفات الهی توانسته اند به سرچشمه های حقیقت علم و دانش را سیراب کنند و از خود آثار ارزشمندی را به یادگار بگذارند سخن گفتن از این انسانهاسخن از نیکی و ارزشهاست دراین قسمت به معرفی اجمالی عالمان نامدار و دانشمندان فرهیخته و آثار آنها پرداخته و خوانندگان را به هویت فرهنگی و علمی منطقه آشنا می سازیم.

ملا ابوالحسن (واعظ) : از اجداد ملا غلامرضا و مولف کتابهای (( منتخب بحار الانوار)) و ((مجموعه حکایات ))و… بوده است. ((رساله هلالیه ؛ ص ۵۵۹))

ابوطالب آرانی : فرزند محمد حسن؛ ازفضلای هم عصر ملاغلامرضا و اکثر رساله های علمای معاصر خود را نوشته است.((وقف ؛ میراث جاویدان ؛ش۳))

ملا ابولقاسم ( متولد ۱۲۲۹ ق) : فرزند ملا غلامرضا بوده است. ((تاریخچه علم و ادب؛ ص۲۶))

ملا احمد مجتهد بیدگلی : فرزند ملاجعفر ؛ از خاندان علمی جبل عامل بوده که برای ترویج تشیع به این منطقه مهاجرت کرده اند. ملا محمد باقر ؛ ملا علی اکبر ؛ ملا محسن ؛ ملا محمد حسین؛ ملا ابوالقاسم از عالمان این خاندانند.((کتابچه چراغان ؛ ص۱۲ و ۳۳و۵۸))

ملا احمد آرانی : (قرن ۱۳ق) : فرزند حاج محمدباقر آرانی کتابهای (( سحاب الامطار))؛(( عمان الجواهر ))؛ (( کنوز الداعی ؛ منظومه یوسفیه ))؛((دبستان الواعظین و گلستان الناظرین ))و… از آثار اوست.((تاریخچه علم وادب ؛ ص ۲۹))

آقا میرزا احمد عاملی آرانی (۱۲۷۹ـ۱۳۶۹ق) :فرزند ملامحمد علی آرانی است. وی از علمای بزرگ منطقه آران و بیدگل واز شاگردان پدرش و آقا ملاحبیب الله شریف کاشانی بوده است. کتابهای ((نهج الرشاد))؛ ((رساله علمیه سبیل الجنان ))و رساله های خطی دیگری در فقه و اصول از او به جای مانده است. آرامگاه این عالم بزرگوار در شمال بقعه محمد هلال بن علی (ع) از پایگاههای تبلیغ دینی ؛ توسل و نشر معارف اهل بیت است. (( نقباء البشر ؛ ج ۱؛ ص ۱۱۵))

ملا اسدالله بیدگلی : فرزند ملا محمدرضا مجتهد؛ از فضلای بیدگل بوده است.

میرزا ابرایهم آرانی (زنده در سال ۱۱۹۸ق) : از مردان سرشناس دوران صباحی بیدگلی بوده که در عتبات مدفون است. ((دیوان صباحی بیدگلی ؛ ص۱۲۶ ـ و نقل از سید عباس کاشانی ))

جلال الدین مسعود بیدگلی : مشهور به عمده العلما که قبل از دولت صفویه ؛ در کاشان حکومت تشکیل داد و منطقه را از درگیریهای داخلی حفظ نمود. ((تاریخچه علم وادب ؛ ص۱۸/حبیب السیر؛ ج۴؛ ص۴۷۳))

شیخ حسن آرانی فرزند آقا بابا از فضلای قرن سیزدهم هجری است که کتابهای ((فواید جلیله؛ نظم الدرر؛ رفیق التوفیق؛ و نخبه الرشاد)) را به رشته تحریر در آورده است. ((تراجم الرجال ؛ ج۱؛ص۱۴۳))

آقا حسین بیدگلی (متوفی ۱۳۱۰ق): فرزند ملا محمد از فضلای بیدگل بوده است.((الماثرو الاثار؛ص۱۷۱))

سیدحسین بیدگلی : فرزند سیدجعفر حسینی ؛ از علمای قرن سیزدهم هجری است.((تراجم الرجال ؛ ج۱؛ص۱۶۸))

آقا حسین در بندی آرانی (۱۲۶۷ـ۱۳۴۶ش): ملب به افتخار الاسلام و فرزند ملاعباس ؛ از آیات عظام علوی یثربی و رضوی ؛ اجازه اجتهاد و نقل راویت داشت. وی از خوشنویسان معروف عصر خود بود که نستعلیق و شکسته تحریری را به نیکویی می نوشت. ((تاریخچه علم وادب ؛ ص۳۹))

آقا حسین اقدسی بیدگلی : فرزند ملا آقا محمد؛ از فضلا و خطبای بیدگل شمرده شده است. ((تاریخچه علم وادب ؛ص۳۸))

شمس الدین نوش آبادی : از علمای قرن هفتم که از دوستان باباافضل مرقی بوده است.((نقباءالبشر؛ ص۸۴۶))

میرزا صدر الدین آرانی (متوفی ۱۳۴۰ ش): فرزند ملا محمد حسین ؛ از فضلا و عرفای آران که در جوا بقعه محمد هلال (ع) مدفون است. ((تاریخچه علم وادب؛ ص۳۴))

آقا سید صدرالدین بیدگلی : فرزند آقا سید حسین ؛ از علماو فضلای بیدگل بوده است ((کتابچه چراغان ؛ ص۲۶و۳۰و۳۴))

ملا عبدالله بیدگلی : از علمای قرن دوازدهم هجری که در علم و عمل بی نظیر بوده است.((زساله شرح الاحوال ملا علی آرانی؛ ص۶))

سید میر عبدالباقی بیدگلی : فرزند حاج میرزا محمد تقی ؛عالم ؛ شاعر و خطاط کتاب ((تحفه هاشمیه )) از آثار اوست. ((کتابچه چراغان ؛ص۱۰۳/تاریخچه علم وادب ؛ص۳۰))

ملا عبدالغفور بیدگلی : فرزند ملامحسن و پسر عموی موبد؛ از علمای بیدگل بوده است.((کتابچه چراغان ؛ ص۳۴و۸۵))

ملا عبدالهادی آرانی (متوفی ۱۲۸۰ق): از علما و نیکوکاران سرشناس بوده است.((تاریخچه علم وادب ؛ ص۲۷))

ملا عبدالباقی بیدگلی ( متوفی ۱۲۸۵ق) : فرزند حاج محمد تقی بیدگلی ؛ از ناموران بیدگل بوده است.

((تاریخچه علم وادب ؛ ص۲۷))

ملا عبدالعظیم بیدگلی ۱۱۷۰ـ۱۲۵۰ق): فرزند محمد تقی ؛ از علمای بزرگ بیدگل است که به زواره و اردستان مهاجریت کرده و در آنجا حوزه درس و وعظ داشته است چند قرن به خط نسخ نوشته و وقف نموده است. فرزندان اونیز از علمای بزرگ بوده اند که به نقاط مختلف کشور مهاجرت کرده اند.((آتشکده اردستان؛ ص۲۸۶))

عبدالعلی موبد بیدگلی :فرزند محمد باقر ؛ از ادباو رجال علمی دوره مشروطیت و از مریدان شیخ هادی نجم آبادی است. روزنامه (مدی ) و کتابهای ((خجسته نامه )) ((مجموعه موبد؛ نسخ موبد))؛((تصحیح شاهنامه ؛ هنایش خرد)) از آثار اوست. تخلص اودر شعر ((موبد))((صبح نخشت ))و ((صبحی ))بوده است.

((کتابچه چراغان ص۳۴ـتاریخچه علم وادب ؛ص۳۴))

ملا علی بیدگلی : فرزند ملا محمد ؛ از علمای قرن سیزدهم هجری که شاگرد ملاغلامرضا آرانی بوده است.

((نقباء البشر؛ ج۴؛ ص۱۵۳۷))

آقا علی تشکری آرانی ( ۱۲۹۹ـ۱۳۶۳) : فرزند میرزا محمد ؛ عالم ؛ فاضل ؛ شاعر و نویسنده ؛ کتابهای ((تاریخچه علم و ادب در آران )) ؛ (( ستارگان فروزان )) و (( دیوان اشعار خطی )) از آثار بجا مانده اوست.

(( تاریخچه علم و ادب ؛ ص ۸۷))

ملا علی اصغر بیدگلی : وی از شاگردان علم الهدی (فرزند فیض ) بوده است. (( معادن الحکمه ج۱؛ ص۷۴))

سید علی اکبر نوش آبادی (شهادت ۱۲۳۷ ق): شرحی بر (( قواعد علامه )) نوشته و در نوش آباد مدفون است. ((شرح قواعد خطی ))

غلامرضا آرانی (۱۱۹۲ـ۱۲۶۵ق): فرزند ملا محمد علی آرانی است. نزد بزرگانی چون سید علی طباطبائی وملا احمد نراقی شاگردی کرده و از او بیش از ۳۰اثر خطی به صورت کتاب ؛ راسله ؛ شرح به زبان فارسی و عربی بجا مانده است.

مهمترین آنها (( جامع الشتات و قالع الشبهات )) ؛ (( عواید الایام و قوائد الانام ))؛ (( کنوز الجواهر و معادن الزواهر))؛ (( حجه البالغه))؛ ((الجامع النافع ))؛ (( اجوبه المسائل ))و (( رساله هلالیه))در شرح حال امامزاده محمد هلال بن علی (ْع) است. (( تاریخجه علم وادب ؛ ص۱۲۱))

قاضی محمد آرانی (زنده در سال ۱۰۷۵ ق): عالم نیکوکار که اغلب بناهای مذهبی در آران به همت وی ساخته شده و محله قاضی آران نیز به نام اوست. ((تاریخچه علم وادب ؛ص۸۱))

ملا محمد مومن آرانی (زنده در سال ۱۲۰۰ ق): فرزندحاج عبدالرحیم آرانی ؛ از فضلا و افراد خیر بوده است.

(( ستارگان فروزان ؛ ص۵۸))

شیخ محمد آرانی (متوفی ۱۳۰۰ق): فرزند ملا محمد علی آرانی است. (( تاریخچه علم وادب ؛ ص۳۱))

محمد بن عبدالوهاب بیدگلی (متوفی ۱۲۹۰ق): اشعار و شواهد کتاب مطول را شرح کرده است.((الذریعه ؛ج۱۳؛ ص۲۴۲))

ملا آقا محمد اقدسی بیدگلی (۱۳۰۴ـ۱۳۶۷ق): فرزند ملا محمد حسین بیدگلی که عالیم فاضل بوده است.

((تاریخچه علم وادب ؛ ص۳۸)

ملا محمد بیدگلی (متوفی ۱۲۹۰ق): فرزند ملا محمد جعفر بیدگلی است. این عالم فاضل به تهران مهاجرت کرد. دارای فرزندانی دانشمند و متقی به نامهای :علی ؛ حسین ؛ احمد ؛ محمد جعفر و حسن بوده است.

((نجوم السماءج۱؛ ص۳۷۸؛ تاریخچه علم وادب ؛ص۲۸))

ملا محمد نصر آبادی (قرن سیزدهم هجری ): عالم در علوم عقلی و نقلی که با ملا غلامرضا آرانی معاصر بوده است. (( رساله هلالیه ؛ ص۲۳۵))

شیخ محمد نوش آبادی (زنده در سال ۱۱۷۲ق): فرزند محمد زمان ؛ فیلسوف ؛ متکلم؛ منجم و ریاضیدان بوده کتابهای (( هدایه المسترشدین ))؛ ((مرات الزمان))و ((القول السدید))؛ از جمله آثاراوست.((تاریخ اجتماعی کاشان ؛ ص۱۶۶))

علامه میرزا محمد بیدگلی : معروف به کاشف؛ از علمای دوره صفویه است که به نایین مهاجرت کرده و حاشیه أی بر کتاب اسفار ملاصدرا نوشته است. ((سیمای نائین ؛ ص۱۷۶/ تاریخچه علم وادب ؛ص۱۹))

میرزا محمد محقق بیدگلی ( متوفی ۱۰۵۵ ق): فرزند سلطان محمد؛ از علما و عرفای بزرگ بوده و کتابهای (( تیسیر المرام؛ (( ریاض العارفین ))؛ (( منهاج السالکین ))؛ ((تذکره العارفین ))؛ ((رساله العرفان )) از آثار اوست. قبر وی در زیر زمین مسجدی که بنام اوست در محل دروازه سوراخ باره بیدگل واقع است.

((کتابچه چراغان ؛ص۱۹؛۳۰/تاریخچه علم وادب ؛ص۲۰))

ملا محمد ابراهیم بیدگلی :وی از مدرسان بزرگ حوزه علمیه کاشان بوده است.(( تراجم الرجال ؛ ج۲؛ص۵۷۳))

ملا محمد باقر آرانی : برادر ملاغلامرضا است و کتاب ((کنزالواعظین ))از آثار اوست.((رساله هلالیه ؛ فصل هفتم /تاریخچه علم وادب ؛ ص۲۶))

ملا محمد باقر آرانی (متوفی ۱۳۲۲ق): فرزند ملا محمد حسین که در جوانی به مرتبه اجتهاد نایل آمده است. (( تاریخچه علم وادب ؛ ص۳۱))

ملا محمد باقر بیدگلی (متوفی ۱۳۱۰ق): فرزند ملا محمد حسین ؛کتابهای ((القواعدالباقریه ))؛ ((القواعد الفقهیه ))را تالیف و قصاید سید حمیری و عمید الدین را شرح کرده است. (( تراجم الرجال ؛ ج۲؛ ص۵۸۹))

ملا محمد باقر بیدگلی :فرزند ملا محمد ؛ کتاب ((الکواکب الدریه )) در علم کلام از آثار اوست.

(( الذریعه ؛ج۱۸؛ص۱۷۸/کتابچه چراغان ؛ص۳۴))

محمد تقی بیدگلی : از علمای قرن دوازدهم هجری که کتاب های ((روضه العلماء))و ((المعین )) را به رشته تالیف در آورده است. ((علام الشیعه ؛قرن ۱۲؛ ص۱۱۷))

ملا محمد جعفر آرانی (متوفی ۱۳۴۸ق): فرزند ملا محمد حسن ونوه ملا غلامرضا آرانی است او در فضل و فقاهت و زهد زبانزد عام و خاص بوده و در جنب بقعه محمد هلال (ع) مدفون است. (( تاریخچه علم وادب ؛ ص۳۶))

ملا محمد جعفر بیدگلی (متوفی ۱۱۸۱ق): فرزند ملا محمد ؛ از اساتید و مشایخ ملا احمد نراقی بوده است.

(( رساله شرح الاحوال ؛ص۶/ اجازات ملا احمد نراقی ))

ملا محمد جواد بیدگلی : فرزند ملا محمد یا محمد حسین از فضلای بیدگل برشمرده شده است.

(( کتابچه چراغان ؛ص۵۸و۳۴))

محمد حسن متوسل (۱۳۰۰ـ۱۳۷۱ش): فرزند حاج آقا محمد؛ و از نوادگان داعی آرانی بوده است. وی مردی فاضل و نیکوکار بود. بنای ساختمان بیمارستان سید الشهدای آران و تشکیل صندوق ذخیره علوی قم از آثار بجا مانده اوست.

ملا محمد حسین آرانی : فرزند ملا غلامرضا ؛ أی عالم فاضل از آران مهاجرت کرد وپس از سالها هجرت وفات نمود و در جنب بقعه هلال (ع) مدفون گردید. (( تاریخچه علم وادب ؛ ص۲۶))

ملا محمد حسین آرانی : (متوفی ۱۳۱۵ق): فرزند ملا محمد مهدی آرانی ؛ از عالمان و زاهدان بوده است.

(( تاریخچه علم واد ب؛ ص۲۲))

ملا محمد حسین آرانی (متوفی ۱۳۱۵ق): فرزندملا محمد باقر که عالی فقیه بوده است. (( تراجم الرجال ؛ ج۱؛ ص۱۸۸))

ملا محمد حسین نوش آبادی : از فضلای نوش آباد که نزد آیت الله آقا میرزا احمدعاملی شاگردی نموده است. ((تاریخچه علم وادب ؛ ص ۳۹))

ملا محمد رضا آرانی : کتاب منظومه ((خلاصه الرجال )) را تالیف کرده است.

ملا محمد رضا بیدگلی : (متوفی ۱۳۱۰ق): فرزند محمد علی که کتاب ((عروه الوثقی )) را در دو جلد به صورت خطی نسخه برداری کرده و آثار دیگری از او ذکر شده است. (( تاریخچه علم وادب ؛ ص۲۶))

ملا محمد صالح بیدگلی : کتاب ((لسان الواعظین )) از آثار اوست. (( نسخه خطی : کتابخانه آیت الله گلپایگانی ؛ش۸۲/۱۸))

ملا محمد علی آرانی (زنده در سال ۱۲۰۴ق): فرزند ملا علی که تالیفاتی در فقه واصول داشته است.

(( رساله هلالیه (خطی )؛ ص۱۸۰))

ملا محمد علی (ملا علی آرانی ) (۱۱۷۷ـ۱۲۴۴ق): فرزند ملا محمد حسن؛ از علمای بزرگ و صاحب کتابهای ((الدریه البهیه )) ؛(( زاد الناسکین ))؛ ((الفوائد الصادقیه ))؛ (( مقاصد المهمه))؛ ((

به نقل از:http://www.aranbidgol.gov.ir/

مشاهیرشهرستان آران و بیدگل(۲)


مشاهیرشهرستان آران و بیدگل(۲)

در این قسمت شرح مختصری از حال سخنوران گذشته را از نظر گذرانده و با شاعران و ادیبان معاصر این دیار ادب پرور آشنا می شویم. آشفته بیدگلی (۱۲۹۷ش…)

یدالله اربابی ؛ فرزند ارباب علی ؛ متولد بیدگل است.

ابن روح آرانی (۱۲۶۵ـ ۱۳۲۸ق): ملا محمد رضا ؛ متخلص به ((ابن روح )) فرزند روح الامین ؛ متولد و مدفون در آران است. وی مانند پدرش در آران مکتبخانه داشته ودیوان اشعارش بیشتر در مراثی اهل بیت است.

ادیب بیضایی آرانی (۱۲۹۹ـ ۱۳۵۲ٌ): استاد سخن ؛ میرزا علی محمد فرزند ملا محمد رضا؛ متخلص به ((بیضایی)) در آران متولد گردید. تحصیلات علوم قدیم و جدید را درزادگاهش فرا گرفت. سپس به تهران مهاجرت کرد و در آنجا با اکثر بزرگان علو ادب همعصر خود همچون استاد سعید نفیسی و ملک الشعرا ء بهار دوستی داشت. از آثار ادبی بیضایی ؛ دیوان اشعار اوست که به چاپ رسیده است. مدفن بیضایی در قبرستان قدمگاه کاشان می‌باشد.

احمد ایزدی آرانی (۱۳۰۲ـ۱۳۷۴ش): وی از منسوبین نظام وفاست که در شعر دوستی داشته و خط شکسته نستعلیق تحریری را خوب می شناخت.

بزمی بیدگلی: زنده قبل از سال ۱۲۳۸ق): میرزا محمد صادق ؛ متخلص به ((بزمی )) از شاگردان صباحی بیدگلی بوده و اشعار زیادی سروده است.

پرتو بیضایی آرانی (۱۲۴۸ـ۱۳۴۸ش): حسین بیضایی فرزند علی محمد (ادیب بیضایی )؛ متخلص به (( پرتو)) متولد آران و مدفون در قبرستان فیض کاشان است. او از شاعران ونویسندگان معاصر بوده و کتابهای (( تایخ ورزش باستان )) ؛(( تلخیص تاریخ گیتی گشای زند))؛(( کاشانه دانش )) نیز مقالات تحقیقی و ادبی در مجلات (( یغما؛ ارمغان ؛ یادگار)) و تصحیح وتحشیه و مقدمه بر دیوان های ((ادیب بیضایی ؛ کلیم کاشانی ؛ قصاب کاشی ؛ صباحی بیدگلی )) از آثار اوست.

میرزا یحیی بیضایی آرانی : فرزند ملا محمد رضا (ابن روح )و برادر ادیب بیضایی است وی یکی از مرثیه سرایان خوش ذوق بوده است.

تاج الدین محمد نوش آبادی : از فضلا و عرفای قرن هفتم هجری که با افضل الدین محمد مرقی (بابا افضل ) مکاتبه و دوستی داشته است.

میرزا محمد تشکری (۱۲۷۰ـ۱۳۵۴ش): فرزند علی اکبر ؛ از مردان متدین و پرهیزگار بوده و در مدح و ثنای ائمه اطهار اشعار فراوانی سروده است. حجه الاسلام آقای علی تشکری و استاد شهای تشکری از فرزندان آن مرحوم اند.

حیا آرانی (۱۲۸۰ـ۱۳۱۵ش): خانم منوره ؛ همسر ملا محمود و مادر نظام وفا ؛ از زنان فاضله وروشنفکر آران بوده است او خط شکسته و نستعلیق را نیکو می نوشت و در شعر ( حیا) تخلص می نمود در جوانی بدرود حیات گفت و برحسب وصیتش در قبرستان وادی السلام نجف مدفون گردید.

خجسته بیدگلی : ملا عباس روضه خوان ؛ متخلص به (( خجسته ))؛ از شاعران بیدگل شمرده شده است.

داعی آرانی (۱۱۹۳ـ۱۳۱۰ق):ملا محمد حسن فرزند ملا آقا باباآرانی ؛ متخلص به ((داعی )) متولد در آران ومدفون در قبرستان قدیم (مقابل ساختمان کنونی شهرداری آران و بیدگل ) است.

ایشان به تدریس و تعلیم و امامت جماعت و وعظ و ارشاد اشتغال داشته ؛ د رتهذیب نفس ؛ عبادت و خودسازی ؛ زهد وتقوا؛ قناعت و مناعت طبع زبانزد اهالی بوده است.

ثقه الاسلام حاج آقا محمد متوسل که از نوادگان اوست ضمن نقل کراماتی از داعی ؛ خوشنویسی و طبع روان او را ذکر کرده و از (( دیوان قصاید)) و کتابهای (( ریاض الفنون )) (( عقاید منظوم )) و (( منظومه لغات عربی )) و منظومه صد پند لقمان (خطی ) او نام برده است.

داوری آرانی : سلطان ابراهیم آرانی ؛ متخلص به ((داوری )) از شعرای آران که در نیمه اول قرن یازدهم می زیسته و است او علاوه بر سرودن شعر؛ به کار قضاوت نیز اشتغال داشته و دیوان شعری ازداوری به جا مانده است.

ذکائی بیضایی آرانی (۱۲۸۳ـ ۱۳۶۵ش): میرزا نعمت الله بیضایی ؛ متخلص به ((ذکاوی )) فرزند ملا محمد رضا و برادر ادیب بیضایی ؛ از شاعران و نویسندگان معاصر است که در زمینه های مختلف نوشته و تالیف دارد. (( حقوق بین الملل ))؛(( طلیعه آثار انجمن ادبی تهران )) ؛(( تذکره چهل و هشت از شعرای معاصر )) ((قصص الشعراء)) ؛(( نقد الشعر ))؛(( زنان شاعره ))؛(( تدکره خوان نعمت ))؛(( تذکره شاعران آران ))L( دیوان اشعار))؛((زندگی میر عزای کاشی ))؛(( تذکره شعرای گمنام ))؛و..از آثار مطبوع اوست.

ربطی بیدگلی : از شعرای اواخر دوران صفویه است که ماده تاریخی از سروده های وی را مرحوم میرزا محمد رضا فلاح آرانی از روی یکی از سنگ قبرهای قبرستان مابین آران و بیدگل نقل کرده است.

روح الامین آرانی (۱۲۲۵ـ۱۲۸۸ق): ملا محمد آرانی ؛ متخلص به ((روح الامین )) ؛ فرزند ملا علی اکبر متولد و مدفون در آران است.

وی تحصیلات علوم قدیمه را در زادگاهش و اصفهان گذراند. در بازگشت به آران به پاسخگویی مراجعان در امور شرعی پرداخت و اولین مکتبخانه را دایر کرد. اشعارزیادی سروده که به مرور زمان یادداشتهای آن از بین رفته و فقط یک قصیده از او باقی مانده است.

سرشار آرانی ۰زنده قبل از سال ۱۲۹۷ق): میرزا علی اصغر آرانی ؛ متخلص به ((سرشار)) از شاعران وطبیبان و خطاطان آران بوده است.

سهیل آرانی (۱۳۰۲۱ق): محمدرضا فرزند عبدالهادی ؛ متخلص به ((سهیل )) متولد و مدفون در آران واز شاگردان ملا محمد نراقی بوده است.

صباحی بیدگلی (…ـ۱۲۱۳ق): حاج ملا سلیمان بیدگلی ؛ فرزند ملا عبدالهادی ؛ متخلص به ((صباحی )) از شاعران بزرگ و توانای قرن دوازدهم است در علوم نجوم ؛ ریاضیات و ادبیات فارسی و عبی تبحر داشته است. هاتف ؛ عاشق ؛ مشتاق ؛ رفیق اصفهانی از دوستان وی و بزمی بیدگلی و فتحعلی خان صبا کاشانی و میرزا صادق وقایع نگار معروف به همای مروزی از شاگردان او بوده اند. صباحی از رهبران سبک بازگشت است. مدفن او در قبرستان جنب شاهزاده حسین بیدگل است. دیوان شعر صباحی به چاپ ریده و ترکیب بند او در واقعه کربلا از بهترین اشعار اوست.

ضیائی آرانی : ملا محمد حسن عطار آرانی متخلص به ((ضیایی )) از شعرای اواخر قرن سیزدهم هجری قمری است.

فائز بیدگلی ( زنده در سال ۱۰۷۶ق): از شعرای بیدگل که در زمان صفویه می زیسته است از وی ماده تاریخی در باره آب انبار محله توی ده بجا مانده که بر روی سنگ حکاکی و بر جرز آن آب انبار نصب شده است.

ملا فاطمه آرانی : از زنان شاعره آران در عصر قاجار است که علاوه بر سرودن شعر؛ مکتب داری و روضه خوانی می کرده است.

ملا فضل علی نصر آبادی : از شعرای قرن سیزدهم و اهل نصر آباد کویر است. مثنوی وی به نام (( گیتی افروز )) در مدح حضرت رسول (ص) به صورت خطی باقی مانده است.

فلاح آرانی (۱۳۰۶ـ۱۳۸۰ق): محمدرضا فرزند حاج علی اکبر؛ متخلص به ((فلاح )) و ((رضا) نوه دختی سهیل؛ متولدآران و مدفون در جوار بقعه محمد هلال بن علی است او در ادبیات و ریاضیات متبحر و از خطاطان معروف و بنام که در نوشتن با خط ناخنی ؛ مهارت تمام داشته است. بنای مدارس له سبک جدید در آران و بیدگل از یادگار های اوست.

حسن بیدار مغز (فهیمی )آرانی (۱۳۰۰ـ۱۳۷۳ش): از شاعران معاصر که تحقیقاتی پیرامون قدمت آران نموده و دفاتر شعر او به صورت خطی بجا مانده است.

مایل آرانی (۱۲۹۲ـ۱۳۵۴ش): شیخ محمد سلطان محمدی آرانی ؛ متخلص به ((مایل )) فرزند کدخدا حسین ؛ متولد آران و مدفون در آستان محمد هلال بن علی است. اوشاعری روشندل و دارای حافظه أی قوی بود. بیش از سه هزار بیت قصیده ؛ غزل ؛ مدح و مراثی داردکه بصورت مخطوط و پراکنده موجود است.

متوسل آرانی (۱۲۶۴ـ۱۳۵۱ش)‍: حاجی آقا محمد متوسل آرانی ؛ فرزند ملا محمد حسن متخلص به ((متوسل )) از صالحان و واعظان ونیکوکاران معروف آران بوده است وی ضمن کسب و کار به اقامه نماز جماعت و تعلیم قرآن و احکام اشتغال داشته و شعر نیز می سروده است. سالهای آخر عمر به قم مهاجرت نمود و پس از وعظ و ارشاد در آنجا به رحمت ایزدی پیوست مدفن او د رقبرستان ابوحسین قم واقع است.

موسوی آرانی (۱۳۰۴ـ۱۳۶۸ش):سید شهاب الدین موسوی متخلص به ((موسوی )) فرزند سید علی اکبر ؛ متولد و مدفون در آران ؛ از شاعران معاصر بوده که مجموع اشعار او به صورت پراکنده و مخلوط بجا مانده است.

نداف آرانی : علی اکبر عرشی آرانی ؛ متخلص به ((نداف )) ازشاعران بذله گویی قرن دوازدهم است.

نظام وفا آرانی ( ۱۲۶۶ـ۱۳۴۳ش): نظام وفا فرزند ملا محمود (امام جمعه ) در آران متولد گردید دوره های علوم قدیم و جدید را در آران و کاشان و تهران و عتبات مقدس گذراند و پس از آن در تهران سکونت گزید.

شغلش معلمی و منزلش محفل ادبیان و نویسندگان بود. او به زبانهای خارجی آشنایی داشت. از طبع سرشار و قلم روان او ((یادگار اروپا؛ دل ؛ حبیبو رباب ؛ ستاره و فروغ ؛ آماج دل ؛ روان شناسی ؛ منطق ؛ نمایشنامه فروز و فرزانه ؛ گذشته ها و مجله وفا (در چندین شماره ) در خور ذکر است. مدفن نظام وفا در شهر ری ؛ در جوار حضرت عبدالعظیم و رواق شهید حاج اسماعیل رضایی واقع است.

نگاهی آرانی (…ـ۲/۹۷۹ق): او در فن نظم بی نظیر بوده و مدت سی سال به نظم مثنویات پرداخته است. از مثنویهای او (( مختارنامه )) در سی هزار بیت (( مهر و مشتری )) در جواب مولانا محمد عطار است. وی در آران مدفون و اشعار او (( همیشه بهار)) و ((خلاصه الاشعار ))امده است.

ملا نوروز علی آرانی : از شعرای عهد قاجار که درشعر ((بسم الله )) تخلص می کرده و اشعار او بیشتر به زبان محلی بوده است.

واصف بیدگلی (…ـ۱۳۷۷ق): استاد فرج اله صدیقیان ؛ متخلص به (( واصف)) از شاعران و مرثیه خوانان ائمه اطهار ؛ متولد و متوفی در بیدگل است. از وی دیوان شعر باقی مانده است.

وصاف بیدگلی (۱۲۹۰ـ۱۳۳۰ق): محمدرضا فرزند جعفر ؛ متخلص به ((وصاف )) از ادبا و شعرای معروف بیدگل است در طب و نقاشی نیز مهارت داشته و کتابچه أی بنام (( چراغان )) در ۱۶۲صفحه در جغرافیایی بیدگل تالیف و در سال ۱۳۱۰ق به خط میرزا ابوطالب فرزند میرزا ابولقاسم طباطبایی به رشته تحریر در آورده است دیوان شعر وصاف به همت آقای نصرت الله اربابی به زینت چاپ آراسته گشته است. آرامگاه وصاف در محله خانقاه (دوست محمد ) بیدگل واقع است.

از شاعران معاصر؛ استاد شهاب تشکری آرانی که دو دفتر از اشعارش ( نمک کویر و نسیم عاطفه ) به چاپ رسیده و آقایان محمد عظیمی بیدگلی ؛ محمد رجائی ؛ عباس و حسن امینیان ؛ صباحی بیدگلی ؛ امینی نوش آبادی ؛ سرافرازی ؛ عظیم زاده آرانی و…قابل ذکرند.

به نقل از:http://www.aranbidgol.gov.ir/